پیشینه و مبانی نظری خودکارآمدی در فرهنگ روانشناسی وروانپزشکی
2خود کارآمدی
خودکار آمدی در فرهنگ روانشناسی وروانپزشکی بصورت باورهای شخص در مورد توانایی کنار آمدن با موقعیت های متفاوت معرفی شده است ( پوارفکاری ، 1373 ).
مفهوم خود کارآمدی از نظریه شناختی _ اجتماعی ، بندوار مشتق شده است که به باورها یا قضاوت های فرد نسبت به توانایی های خود در انجام وظایف ومسولیت ها اشاره دارد ، نظریه شناختی _ اجتماعی مبتنی بر الگوی علی سه جانبه رفتار ، محیط و فرد است . این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار ، اثرات محیطی وعوامل فردی ( شناختی ، عاطفی وبیولوژیک ) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای شناختی اشاره دارد ، تاکید میکند .
براساس این نظریه ، فرد در یک نظام علیت سه جانبه بر انگیزش ورفتار خوداثر می گذارد .
بندورا ( 1977 ) اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد را که یکی از مفروضه های مهم روانشناسان رفتار گرا بوده ، رد می کند ، انسانها دارای نوعی نظام خود کنترلی ونیروی خود تنظیمی هستند وتوسط آن نظام بر افکار ، احساسات ورفتارهای خود کنترل دارند ونقش تعیین کننده ای در سرنوشت خود ایفا می کنند ( عبداللهی ، 1385 ).
یکی از جنبه های مهم کنترل فردی خود کار آمدی است که توسط بندورا ( 1977 ) مطرح شده است . افراد دارای این ویژگی معتقد ند که انجام کارهای مورد نظر شان همراه با موفقیت است ( سارافینو2002 ). افرادی که خود کارآمدی کمی دارند احساس می کنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده وناتوان اند ، آنها معتقدند هرتلاشی که می کنند بیهوده است . هنگامی که آنان با مانعی رو برو می شوند اگر تلاش اولیه شان در با مشکلات بی نتیجه بوده باشد سریعا قطع امید می کنند . افرادی که خود کار آمدی پایینی دارند حتی تلاش نمی کنند که بر مشکلات غلبه کنند زیرا متقاعد شده اند هر کاری انجام دهند بیهوده است و تغییر در اوضاع ایجاد نمی کنند . خود کارآمدی پایین می تواند انگیزش را نابود کند ، آرزوهارا کمرنگ نمایدودر توانایی شخصی تداخل کرده ونهایتا تاثیر نامطلوبی در سلامت بگذارد . اما کسانی که خود کارآمدی بالایی دارند براین باورند که می توانند بطور موثر بارویدادها وشرایط بر خورد کنند . از آنجائیکه چنین افرادی در مواجهه با مشکلات انتظار موفقیت دارند برروی تکلیف استقامت نموده واغلب در سطح بالایی عمل می کنند . این افراد در مقایسه با افراد دارای خود کارآمدی پایین ازتردید کمتری نسبت به توانایی خود برخوردارند واطمینان بیشتری به خود دارند . چنین افرادی مشکلات را چالش می بینند نه تهدید . وفعالانه موقعیت های جدید را جستجو می کنند زیرا خودکارآمدی بالا ترس از شکست را کاهش می دهد ، سطح آرزو را بالا می برد وتوانایی مسئله گشایی وتفکرتخیلی را بهبود می بخشد ( شولتز ، شولتز ؛ ترجمه يحيي سيدمحمدي )
اصول خودکارآمدی دررشته ها وموقعیتهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است .
بندورا معتقداست که رفتار آدمی عمدتاً یک رفتار خود نظم دهی است . از جمله چیز هایی که